سیاووش گردلغتنامه دهخداسیاووش گرد. [ گ ِ ] (اِخ ) همان سیاوخش گرد و سیاوش گرد است : همی رفت سوی سیاووش گردبروز سپندارمذ ماه ارد. فردوسی .سیاووش گردش نهادند نام همه شهر از آن شارسان شادکام .فردوسی .
ساووسلغتنامه دهخداساووس . (اِ) شکسته ٔ سبوس . و این کلمه امروزه بصورت ساووس مستعمل است . (یادداشت بخط مؤلف ).
سیاوخش گردلغتنامه دهخداسیاوخش گرد. [ وَ گ ِ ] (اِخ ) نام شهری است آبادکرده ٔ سیاوش . (فرهنگ رشیدی ). سیاوخش آباد است که نام شهر پسر کیکاوس باشد. (برهان ) : خنیده به توران سیاوخش گردکز اختر چنین کرده شد روز ارد. فردوسی .سیاوخش گردش نهادند
آبلغتنامه دهخداآب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان ت