گنبد سیمابگونلغتنامه دهخداگنبد سیمابگون . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : آستانت گنبد سیماب گون رامتکاست بنده ٔ سیماب دل سیماب شد زین متکا.خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22).
سیمبانلغتنامه دهخداسیمبان . (ص مرکب ) آنکه مأمور نگهبانی سیمهای برق ، تلگراف یا تلفن است . (فرهنگ فارسی معین ).
گنبد سیمابگونلغتنامه دهخداگنبد سیمابگون . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : آستانت گنبد سیماب گون رامتکاست بنده ٔ سیماب دل سیماب شد زین متکا.خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22).
سیماب دللغتنامه دهخداسیماب دل . [ دِ ] (ص مرکب ) غردل . (آنندراج ). غردل یعنی قحبه دل چه غر به معنی قحبه آمده است . (برهان ). || بی جگر. بی دل . ترسنده . لرزنده . واهمه ناک . (از برهان ). جبان . مضطرب . بیقرار. (از آنندراج ) : آستانت گنبد سیمابگون را متکاست بنده ٔ
سیمابلغتنامه دهخداسیماب . (اِ مرکب ) جیوه را گویند و معرب آن زیبق باشد و جزو اعظم اکسیر است ، بلکه روح اکسیر و روح جمیع اجساد است .(برهان ). چون مرکب اعتبار کنند معنی آب سیم باشد. (فرهنگ رشیدی ). جیوه . زیبق . ژیوه . ابک . آبق . آب . بنده . عبد. پرنده . طیار. فرار. گریزنده . نافند. جوهر. روح .
متکالغتنامه دهخدامتکا. [ م ُت ْ ت َ ] (ع اِ) (از «وک ء») تکیه گاه (غیاث ) (آنندراج ) (دهار). تکیه جای و تکیه گاه . (ناظم الاطباء). تکیه جای . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . ج مُتَّکات . (اقرب الموارد). تکیه گاه . پشتی . آنچه بدو تکیه کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :</s
روحانی سمرقندیلغتنامه دهخداروحانی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ابوبکربن محمدبن علی روحانی . از شاعران استاد قرن ششم است . نعت و اسم و نسب او را عوفی در لباب الالباب (ج 2 ص 282)«الاجل الافضل تاج الحکماء عطارد الثانی ابوبکربن محم
منظرلغتنامه دهخدامنظر. [ م َ ظَ ] (ع اِ) جای نگریستن ، خوش آیند باشد یا بدنما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای نگریستن و هر چیزی که آن را می نگرند، خواه خوش آیند باشد و خواه بدنما، و هرچیزی که دیده می شود و محل نگریستن واقع می گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نظرگاه . جای نظر. دیدگاه .
گنبد سیمابگونلغتنامه دهخداگنبد سیمابگون . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : آستانت گنبد سیماب گون رامتکاست بنده ٔ سیماب دل سیماب شد زین متکا.خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22).