سیولغتنامه دهخداسیو. [ وْ ] (اِ) سیب که به عربی تفاح گویند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) : غلط کردم در این صورت که گفتم زنخدان نگار خویش را سیو. عمادی .رجوع به سیب شود.
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
شارش هلهشاوHele-Shaw flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش خزشی شارهای با گرانروی بالا میان دو صفحة تخت با فاصلة بسیار کم
میلگاردانdrive shaft, Cardan shaft, driving shaft, propeller shaft, prop shaft, transmission shaft, Cardan drive, Cardan drive shaftواژههای مصوب فرهنگستانمحوری که توان را از خروجی جعبهدنده به دیفرانسیل منتقل میکند متـ . میلمحرک
میل پروانهpropeller shaft, tail shaft, screw shaftواژههای مصوب فرهنگستانبخش انتهایی محور انتقال نیرو از موتور که پروانه به آن متصل است
سیوارتیرلغتنامه دهخداسیوارتیر. (اِ مرکب ) نام نوایی از موسیقی . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (برهان ) : ساعتی سیوارتیر و ساعتی کبک دری ساعتی سروستاه ساعتی باروزنه . منوچهری .رجوع به آهنگ شود.
سیورغتمشلغتنامه دهخداسیورغتمش . [ س ُ غ َ م ِ ] (اِخ ) (681 - 691 هَ . ق .).جلال الدین سیورغتمش از سال 680 هَ . ق . در کرمان به استقلال بحکومت پرداخت بدستور پادشاه خاتون خواهر وی به قتل رسید. (تا
سیواسلغتنامه دهخداسیواس . (اِخ ) نام شهری است از بلاد روم . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). شهری است در ترکیه (آسیای صغیر) در کنار رود قزل ایرماق . رجوع به تاریخ گزیده ص 482، منتهی الارب ، تاریخ مغول ص 133، <span class="hl" di
داکوتالغتنامه دهخداداکوتا. [ ک ُ ] (اِخ ) نام دسته ای از اقوام وحشی اصلی آمریکای شمالی . اینان «سیو» نیز نامیده میشوند. رجوع به سیو شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
تیکاواژهنامه آزادنام پرنده ای است به شکل گنجشک با اندازه یک کبوتر. اگر پرنده به رنگ مشکی نیز باشد به آن سیو تیکا گفته می شود. نوعی پرنده به گویش مازندرانی
سیوارتیرلغتنامه دهخداسیوارتیر. (اِ مرکب ) نام نوایی از موسیقی . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (برهان ) : ساعتی سیوارتیر و ساعتی کبک دری ساعتی سروستاه ساعتی باروزنه . منوچهری .رجوع به آهنگ شود.
سیورغتمشلغتنامه دهخداسیورغتمش . [ س ُ غ َ م ِ ] (اِخ ) (681 - 691 هَ . ق .).جلال الدین سیورغتمش از سال 680 هَ . ق . در کرمان به استقلال بحکومت پرداخت بدستور پادشاه خاتون خواهر وی به قتل رسید. (تا
سیواسلغتنامه دهخداسیواس . (اِخ ) نام شهری است از بلاد روم . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). شهری است در ترکیه (آسیای صغیر) در کنار رود قزل ایرماق . رجوع به تاریخ گزیده ص 482، منتهی الارب ، تاریخ مغول ص 133، <span class="hl" di
ژانسیولغتنامه دهخداژانسیو. (اِخ ) نام کرسی بخش «کروز» از ایالت ابوسن واقع در پلاتو دژانسیو دارای 885 تن سکنه .
ژان لوسیلانسیولغتنامه دهخداژان لوسیلانسیو. [ ل ُ لا ی ُ ] (اِخ ) (قدیس ) اسقف کلنی متولد به نیکوپولیس (ارمنستان ) در حدود سال 454 و متوفی به سال 558 م .
ژوسیولغتنامه دهخداژوسیو. [ ی ُ ] (اِخ ) آنتوان دو. نام عالم گیاه شناس فرانسوی متولد در لیون بسال 1686 و متوفی بسال 1758 م .
ژوسیولغتنامه دهخداژوسیو. [ ی ُ ] (اِخ ) آدریان . پسر آنتوان دوژوسیو، متولد در پاریس بسال 1797 و متوفی بسال 1853 م .
ژوسیولغتنامه دهخداژوسیو. [ ی ُ ] (اِخ ) آنتوان لوران . برادرزاده ٔ آنتوان دوژوسیو نیز از نبات شناسان معروف است ، متولد در لیون بسال 1748 و متوفی بسال 1836 م .