استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند. Δ در قدیم برخی گدایان استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند به دست گرفته و آنها را به هم میزده و گدایی میکردهاند.
〈 شاخشانه کشیدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] تهدید کردن.
〈 شاخشانه رفتن: [قدیمی، عامیانه، مجاز] = 〈 شاخشانه کشیدن: ◻︎ هلاک طرۀ مشکین آن سیهچشمم / که شاخشانه رود آهوان صحرا را (عبدالغنی قبول: لغتنامه: شاخشانه رفتن).