تبجیحلغتنامه دهخداتبجیح . [ ت َ ] (ع مص ) شادمانه کردن کسی را. (منتهی الارب ). شادمانه گردانیدن . (آنندراج ). شاد کردن کسی را.(شرح قاموس ). || بزرگ داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ).
حبورلغتنامه دهخداحبور. [ ح ُ ] (ع مص ) حَبر. حَبَر. حَبْرَة. شاد شدن . (غیاث ). شادمانه شدن . (زوزنی ). شادمانی کردن . (دهار). || شاد کردن . (غیاث ). شادمانه کردن . حبر. (ترجمان القرآن ). و رجوع به حبر شود.