شاذناقلغتنامه دهخداشاذناق . [ ذَ ] (معرب ، اِ) شذانق . رجوع به شذانق و نیز رجوع به دزی ج 1 ص 715 شود.
شادناکلغتنامه دهخداشادناک . (ص مرکب ) مقابل غمناک . (آنندراج ). شادمان : و شادناک شود جان من به خدای زندگانی دهنده ٔ من . (انجیل لوقا باب 1 شماره ٔ 27 ترجمه ٔ دیاتسارون ص 12</s
شوذنوقلغتنامه دهخداشوذنوق . [ ش َ ذَ ] (معرب ، اِ) سوذانق . سوذق . سوذنیق . شوذنیق . شوذانق . شوذق . شیذنوق . معرب شاهین . (از المعرب جوالیقی ص 187، 204). رجوع به مترادفات کلمه شود.
سوذنیقلغتنامه دهخداسوذنیق . [ ذَ / س َ ذَ ] (معرب ، اِ) نوعی از شاهین و باز. (ناظم الاطباء). چرغ . شاهین . (منتهی الارب ). سوذانقه . شاهین . (بحر الجواهر).