گرمخانه 2saunaواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی ویژه با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده میکنند
سانالغتنامه دهخداسانا. (اِخ ) یا اُسئیر . شهری است عربی پایتخت یمن دارای 25000 تن سکنه است . از محصولات صادراتی آن قهوه است . رجوع به سانه و صنعاء شود.
شاناقلغتنامه دهخداشاناق . (اِخ ) از حکما و اطبای معروف هند بود و شرح حال او در عیون الانباء ابن ابی اصیبعه (ج 2 صص 32 - 33) مسطور و اسامی عده ای از تألیفات او در همان کتاب و در کتاب الفهرست ا
شأنانلغتنامه دهخداشأنان . [ ش َءْ ] (ع اِ) دو رگی که از سر بجانب چشمها می آید و از آن سر شکل فرود آید. (از بحر الجواهر) (از منتهی الارب ). رجوع به شأن در این معنی شود.
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن صولات بن ورساک بن ضری بن رفیک بن مادغش بن بربر که «جانا» یا «شانا» معروف به زَناتَه دومین قبیله بربرهای عرب از نسل وی باشند. نسب او را به اختلاف آورده اند. رجوع به ج 2 ص 362 صب
شاناقلغتنامه دهخداشاناق . (اِخ ) از حکما و اطبای معروف هند بود و شرح حال او در عیون الانباء ابن ابی اصیبعه (ج 2 صص 32 - 33) مسطور و اسامی عده ای از تألیفات او در همان کتاب و در کتاب الفهرست ا
مشانافرهنگ نامها(تلفظ: mašānā) (مشان = نوعی از بهترین خرما + ا (پسوند نسبت)) منسوب به مشان ؛ (به مجاز) دارای حلاوت و شیرینی ؛ (در پهلوی ، mašāna) مشیانه ، زنِ نخستین .