شاگردانهلغتنامه دهخداشاگردانه . [ گ ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) مرکب از شاگرد به اضافه ٔ ان و هاءنسبت . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی زر اندکی که بعد از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). راش
شاگردانهفرهنگ فارسی عمید۱. پولی که خریدار به رسم انعام به شاگرد دکان بدهد؛ فغیاز؛ بغیاز؛ نوداران.۲. (صفت) مانند شاگردان.
شاگردانگیلغتنامه دهخداشاگردانگی . [ گ ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) پول اندکی که پس از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. (ناظم الاطباء). عطیه ای شاگرد دکان را چون از استاد او چیزی خرند. رجوع به شاگردانه شود.