شبغارهلغتنامه دهخداشبغاره . [ ش َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) به معنی شبغاز وشبغازه است . (از برهان قاطع). رجوع به شبغاز شود.
شبغارهفرهنگ فارسی عمیدجایی در کوه و بیابان که گوسفندان هنگام شب در آنجا بهسر میبرند؛ جای خواب گوسفندان؛ شبگاه.
شبغارهواژهنامه آزادجایی در کوه و بیابانکه گوسفندان را هنگام شب بخوابانند . شوغاره و شوغار و شو غا نیز گفته می شود
شبغالغتنامه دهخداشبغا. [ ش َ ] (اِ مرکب ) محوطه و جایی که شبها اسب و گاو و خر و گوسفند در آن به سر برند. (از برهان ). شوغا. شوغازه . شوغار. شوغاه . شوگا. شوگاه . شبغار. شبغاره . شبغاز. شبغازه . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به هر یک از مترادفات کلمه شود.
شبغازهلغتنامه دهخداشبغازه . [ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شبغاره . شبغاز. شبغا. شبغار. (برهان ). شبگاه بود که گوسفند در او دارند. (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ نظام ) : فربه کردی تو کون ایا بدسازه چون دنبه ٔگوسفند در شبغازه . <p class=