لغتنامه دهخدا
شخودن . [ ش َدَ ] (مص ) مجروح کردن به دندان . (برهان ). به ناخن کندن . (لغت فرس اسدی ) (سروری ). شخولیدن . (سروری ). ریش کردن به ناخن و در سراج به معنی خراشیدن . (غیاث اللغات ). ریش نمودن به ناخن و خراشیدن پوست روی . (برهان ). شخائیدن . شخالیدن . ریش کردن و خلیدن . کندن چنانک