غلاظفرهنگ فارسی عمید= غلیظ⟨ غلاظِ شداد:۱. تندخو و خشن.۲. با شدت و تحکم؛ محکم و استوار: سوگندهای غلاظ شداد. Δ برگرفته از قرآن کریم (تحریم: ۶).⟨ غلاظ و شداد: =⟨ غلاظِ شداد
ابوعمرانلغتنامه دهخداابوعمران . [ اَ ع ِ ] (اِخ ) فلسطینی . او از یعلی بن شداد و مجاهد و از او معاویةبن شداد روایت کند.
قاضی یوسفلغتنامه دهخداقاضی یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن رافع، مکنی به ابن شداد. رجوع به ابن شداد بهاءالدین شود.
عبدالغتنامه دهخداعبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن شداد. رجوع به ابن شداد عزالدین ابوعبداﷲ و نیز به الاعلام زرکلی شود.
ابوالعزلغتنامه دهخداابوالعز. [ اَ ب ُ ل ع ِزز ] (اِخ ) ابن شداد،یوسف بن رافع. رجوع به ابن شداد بهاءالدین ... شود.