لغتنامه دهخدا
شظف . [ ش َ ] (ع مص ) منع کردن و باز داشتن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || کشیدن هر دو خایه ٔ قچقار را و گذاشتن آن دو را در میان دو چوب و محکم بستن تا پژمرده گردند و بیفتند. (از ناظم الاطباء). برکشیدن هر دو خایه ٔ قچقار یا هر دو را در دو چوب کرده محکم