افروخته، زبانهکش، شرربار، شعلهناک، لاهب، لهیبگر، مشتعل
اشتعال، سوختن ≠ اطفا
آسانگیر، سهلانگار، مسامح، مسامحهکار ≠ سختگیر
شعلهور کننده
آتش گرفتن، شعلهور شدن.
پرلهیب، شعلهور، مشتعل
شعلهور، محترق، مشتعل ≠ خاموش، منطفی
افروخته، شعلهور، محترق ≠ خاموش، منطفی