شفرهلغتنامه دهخداشفره . [ ش ُ / ش َ رَ / رِ ] (ع اِ) نشکرده و ابزاری آهنین مر کفشگران را که چرم را بدان تراشند. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). نشگرده . نش کرده . ازمیل . مِحْذی ̍. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شفرة شود.
شفرهلغتنامه دهخداشفره . [ ش ُ رَ / رِ ] (اِ) پلک چشم که مژگان بر وی روید. (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء).
شفرةلغتنامه دهخداشفرة. [ ش َ رَ ] (ع اِ) کارد بزرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). کارد بزرگ پهن . (از اقرب الموارد). || نشکرده ٔ کفش گران . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نشکرده شود. || هر ابزار آهنی پهن و تیز. ج ، شِف
شفرةلغتنامه دهخداشفرة. [ ش َ ف ِ رَ ] (ع ص ) زنی که او را شهوت در کرانه ٔ شرم بود و زود انزال کند. و یا زنی که به اندک جماع قناعت نماید و زود از شهوت بیفتد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
شفیرةلغتنامه دهخداشفیرة. [ ش َ رَ ] (ع ص ) شفیره . زنی که شهوت وی بر کنار شرمش باشد و زود انزال کند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به عروسک شود. || زنی که به آرمیدن اندک بس کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به شفرة شود. || (اِ) عروسک . (یادداشت مؤلف )
سفرهلغتنامه دهخداسفره . [ س َ ف َ رَ ] (ع اِ) نویسندگان . ج ِ سافر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرشتگان که اعمال بندگان را نگاهدارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مقعد که مخرج غائط است . (غیاث ) (آنندراج ).
شفارلغتنامه دهخداشفار. [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شَفْرَة. (دهار) (ناظم الاطباء). ج ِ شفرة، بمعنی کار بزرگ و... (آنندراج ). رجوع به شفرة شود.