شلپلغتنامه دهخداشلپ . [ ش ِ ل ِ ] (اِ صوت ) صدای فروافتادن چیزی در آب . (در لهجه ٔ گناباد خراسان ) (یادداشت پروین گنابادی ). چلپ .- شلپ شلپ کردن ؛ فروافکندن چیزها پیاپی در آب و پراکندن به اطراف یا زدن کف دست بر آب و پراکندن آب به هر سو. || آوای سیلی که بر صور
شلپفرهنگ فارسی عمیدصدای افتادن چیزی در آب.⟨ شلپوشلوپ: [عامیانه] صدایی که از دست و پا زدن در آب ایجاد میشود.
شلپواژهنامه آزادشُلُپْ sholop) در گویش گنابادی صدای برخورد اجسام و اشیاء با آب را گویند ، ریختن ، افتادن ، سقوط کردن
شلپ و شلپلغتنامه دهخداشلپ و شلپ . [ ش ِ ل ِپ ْ پ ُ ش ِ ل ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت صوت کفش راه رونده در گلابه . اسم صوت است و بیشتر در نتیجه ٔ فرورفتن آدمی در آب یا برهم زدن آن ایجاد میشود. (فرهنگ لغات عامیانه ). || حکایت صوت دست در غذاهای پر روغن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلپ شلپ شود.
lappedدیکشنری انگلیسی به فارسیلپد، لیس زدن، شلپ شلپ کردن، حریصانه خوردن، با صدا چیزی خوردن، تاه کردن، پیچیدن
whoppedدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، بتندی افتادن یا زدن، بطور قاطع شکست دادن، شلپ شلپ کردن، پیش افتادن از
dabbleدیکشنری انگلیسی به فارسیپریدن، رنگ پاشیدن، نم زدن، تر کردن، سرسری کارکردن، در اب شلپ شلپ کردن، بطور تفریحی کاری را کردن
شلپ شلوپلغتنامه دهخداشلپ شلوپ . [ ش ِ ل ِ ش ُ ] (اِ صوت مرکب ) آواز دست و پا زدن در آب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شلپ و شلپ شود.
شلپ و شلپلغتنامه دهخداشلپ و شلپ . [ ش ِ ل ِپ ْ پ ُ ش ِ ل ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت صوت کفش راه رونده در گلابه . اسم صوت است و بیشتر در نتیجه ٔ فرورفتن آدمی در آب یا برهم زدن آن ایجاد میشود. (فرهنگ لغات عامیانه ). || حکایت صوت دست در غذاهای پر روغن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلپ شلپ شود.
شلپویلغتنامه دهخداشلپوی . [ ش َ ] (اِ مرکب ) آواز پا هنگام راه رفتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از انجمن آرا) (از برهان ). آواز پای مردم که نرم و آهسته روند در شب و غیره . (فرهنگ اوبهی ). بانگ پای مردم که نرم روند. (صحاح الفرس ) (از لغت فرس اسدی ). آواز پای باشد که هنگام رفتن برآید و آنرا چمچ
شلپویفرهنگ فارسی عمیدصدای پا: ◻︎ توانگر به نزدیک زن خفته بود / که ناگاه شلپوی مردم شنود (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۰).
شلپ و شلپلغتنامه دهخداشلپ و شلپ . [ ش ِ ل ِپ ْ پ ُ ش ِ ل ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت صوت کفش راه رونده در گلابه . اسم صوت است و بیشتر در نتیجه ٔ فرورفتن آدمی در آب یا برهم زدن آن ایجاد میشود. (فرهنگ لغات عامیانه ). || حکایت صوت دست در غذاهای پر روغن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلپ شلپ شود.