شناسۀ حسابهاcode of accountsواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ شمارهگذاری برای مشخص کردن هریک از اجزای ساختار ریزِ کار
شناصیةلغتنامه دهخداشناصیة. [ ش َ صی ی َ ] (ع ص ) فرس شناصیة؛ اسب توانای درازهیکل . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شناص و شناصی شود.
شنوسهلغتنامه دهخداشنوسه . [ ش َ / ش ِ س َ / س ِ ] (اِ) شنوشه . سنوسه . اشنوسه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مؤلف غیاث اللغات از برهان بفتح شین نقل کرده است اما در برهان این واژه نیامده است و هم او بنقل از رشیدی و سروری عطسه معنی
شنوشهلغتنامه دهخداشنوشه . [ش َ / ش ِ نو ش َ / ش ِ ] (اِ) شنوسه . سنوسه . اشنوسه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هوایی باشد که از راه دماغ به جلدی و تندی تمام بی اختیار برآید و آن را به عربی عطسه گویند. (برهان ). عطسه . (فرهنگ جهانگ
حسابرباییaccount hijackingواژههای مصوب فرهنگستانجا زدن خود به جای مشتریان دیگر ازطریق ربودن شناسۀ حساب معتبر آنها