شنوایی سنجفرهنگ فارسی عمیددستگاه اندازه گرفتن حدت صدا؛ دستگاهی برای آزمایش شنوایی که اصواتی با ارتفاع و تواتر مختلف ایجاد میکند.
شنوالغتنامه دهخداشنوا. [ ش َ / ش ِ ن َ ] (نف ) که شنود. مقابل کر. آنکه کر نیست . دارای حس شنوائی . شنونده و مستمع و سامع. (ناظم الاطباء). سامع. سمیع. (دهار). شنونده و سمیع. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : و بادی در گوش او دمید شنوا شد. (قص
شنوائیلغتنامه دهخداشنوائی . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (حامص ) شنوایی . حالت شنوا. استماع و سمع. (ناظم الاطباء). سَماع . (دهار). سمع. (صراح ). شنود. شنونده . سامعة. (یادداشت مؤلف ). || قوه ٔ سامعه . حس سامعه : خذاء؛ سبکی و سستی شنوائی . وقر؛ رفتگی شنوائی . (منتهی الارب
شنواییلغتنامه دهخداشنوایی . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (حامص ) شنوائی . عمل شنیدن . (فرهنگ فارسی معین ). شنوا بودن . || یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است . سامعه . (فرهنگ فارسی معین ).
شنواییسنجی بازتابشرطی جهتیconditioned orientation reflexa audiometry, conditioned orientation reflexواژههای مصوب فرهنگستانروشی در شنواییسنجی رفتاری برای ارزیابی حساسیت شنوایی کودکان دوساله و کمتر که در آن گردش سر به طرف منبع صدا با پاداش دیداری تقویت میشود اختـ . شنواییسنجی جهتی COR audiometry
شنواییسنج تکبسامدیpure-tone audiometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شنواییسنج که در آن از صوتهای خالص یا تکبسامدها بهعنوان محرک شنیداری استفاده میشود
شنواییسنج غربالگریscreening audiometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شنواییسنج با کارایی محدود که در شنواییسنجی غربالگری به کار میرود
شنواییلغتنامه دهخداشنوایی . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (حامص ) شنوائی . عمل شنیدن . (فرهنگ فارسی معین ). شنوا بودن . || یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است . سامعه . (فرهنگ فارسی معین ).
شنواییفرهنگ فارسی معین(شَ یا ش )1 - (حامص .) عمل شنیدن . 2 - (اِ.) یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است .
شنواییلغتنامه دهخداشنوایی . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (حامص ) شنوائی . عمل شنیدن . (فرهنگ فارسی معین ). شنوا بودن . || یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است . سامعه . (فرهنگ فارسی معین ).
اشنواییلغتنامه دهخدااشنوایی . [ اِ ن َ / اُ ن َ ] (حامص ) شنوایی : روشنایی آید از دیدار او در چشم کوراشنوایی آید از گفتار او در گوش کر.فرخی (از فرهنگ نظام ).
درجههای کمشنواییhearing impairment degrees, degrees of hearing lossواژههای مصوب فرهنگستاننظام درجهبندی ششگانه برای تعیین شدت کمشنوایی