شهادتینلغتنامه دهخداشهادتین . [ ش َ دَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ شهادت . دو شهادت . دو گواهی یعنی «اشهد ان لااله الا اﷲ» و «اشهد ان محمداً رسول اﷲ» و با گفتن این دو شهادت شخص در زمره ٔ مسلمانان درآید و از حقوق اسلام بهره مند گردد. || دو بار شهید و کشته شدن در راه دین : ذوالشهادتین . (یادداشت مؤلف ).
شهادتینفرهنگ فارسی عمیدگفتن «اشهد ان لااله الاالله» و «اشهد ان محمداً رسولالله». شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر اسلام.
شهادتینفرهنگ فارسی معین(شَ دَ تَ) [ ع . ] (اِ.) تثنیة شهادت ، دو صیغة «اشهدان لا اله الا الله» و «اشهدان محمداً رسول الله».
لا اله الا اللهواژهنامه آزادجمله ای که نشان از وحدانیت خداوند دارد و یکی از عبارات شهادتین مسلمانان است
تشهدفرهنگ فارسی معین(تَ شَ هُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - طلب گواهی کردن . 2 - گفتن شهادتین . 3 - گفتن شهادتین در نماز پس از دو سجدة رکعت دوم و رکعت آخر.
مرجئهفرهنگ فارسی عمیدفرقهای از مسلمانان که در زمان معاویه ظهور کردند و معتقد بودند گفتن شهادتین برای ایمان کفایت میکند و نباید مرتکب معاصی کبیره را جهنمی دانست.
تلقینفرهنگ فارسی عمید۱. باوراندن اندیشه و طرزفکری خاص به دیگری.۲. القای شهادتین به کسی که در حال جان دادن است.۳. (تصوف) آموختن ذکر به مرید تا آن را تکرار کند.۴. تعلیم؛ آموختن.
ذوالشهادتینلغتنامه دهخداذوالشهادتین . [ ذُش ْ ش َ دَ ت َ ] (اِخ ) لقب حسن بن احمد الحسین الغزنوی مکنی بابوالعلی .
ذوالشهادتینلغتنامه دهخداذوالشهادتین . [ ذُش ْ ش َ دَ ت َ ] (اِخ ) لقب خزیمةبن ثابت بن الفاکه صحابی انصاری مکنی بابی عمارة است . اجاز رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم شهادته بشهادة رجلین . (کتاب المصاحف للسجستانی ). او غزوه ٔ بدر و مشاهد بعد آن را دریافت و بروزگار خلافت امیرالمؤمنین از اصحاب آن حضرت و در ج