شپیختنلغتنامه دهخداشپیختن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) پاشیدن باشد مطلقاًاعم از آب و غیره . (برهان ). پاشیدن است و آن را اشپیختن و اشپوختن و شپوختن نیز گویند. (فرهنگ نظام ).
اشپوختنلغتنامه دهخدااشپوختن . [ اِ ت َ ] (مص ) اشپیختن . شپوختن . شپیختن . پاشیدن . فشاندن . گل نم زدن . پاشیدن باشد اعم از آنکه آب پاشند یا چیزی دیگر. (آنندراج ).