ترجمه مقاله

شکن

šekan

۱. = شکستن
۲. شکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): صف‌شکن، لشکرشکن.
۳. (اسم) چین‌و‌چروک و تای پارچه.
۴. (اسم) پیچ‌و‌خم زلف؛ شکنج.
⟨ شکن‌در‌شکن: پیچ‌در‌پیچ؛ پرپیچ‌و‌تاب.

۱. چروک، چین، کرس
۲. پیچوخم، تاب، شکنج، فر، ماز

ترجمه مقاله