شگالیولغتنامه دهخداشگالیو. [ ش ُ ل ْ ] (اِ) هر چیز را گویند که بر روی اخگر آتش پزند از نان و گوشت و غیر آن . (آنندراج ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ).
شگالیوفرهنگ فارسی معین(شُ) (اِ.) = سکالیو. سکارو. سکالو: آن چه که بر روی اخگر آتش پزند از نان و گوشت و جز آن .
شالولغتنامه دهخداشالو. (اِخ ) دهی جزء دهستان ینگجه بخش مرکزی شهرستان سراب . 242 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ساچلولغتنامه دهخداساچلو. (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری خیاو، و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ خیاو به اهر. کوهستانی است و هوای معتدلی دارد و از آب رودگرگر مشروب می شود. محصو
سالولغتنامه دهخداسالو. (اِ) جامه ٔ سفید و تنگ لایق دستار. (آنندراج ). پارچه ای که از آن دستارو لباس زنانه درست میشد. (فرهنگ نظام ) : ز عقدهای سپیچ بهاری و سالوعمودها همه افراشتند در کر و فر. نظام قاری .کجا چو شمسی و سالوی و ساغری گ