شیرابهلغتنامه دهخداشیرابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شیره ٔ خشخاش . (ناظم الاطباء) (از برهان ). || مایعی که در ساقه ٔ بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی می تراود. (فرهنگ فارسی معین ). اگر ساقه یا برگ بعضی از نباتات از قبیل شنگ ، انجیر، فرفیون و شقایق را قطع نماییم
شیرابهفرهنگ فارسی معین(بِ یا بَ) (اِ.) 1 - مایعی که در ساقة بعضی از گیاهان وجود دارد و گاهی بیرون می تراود. 2 - شیرة خشخاش .
شرابهلغتنامه دهخداشرابه . [ ش َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ساغر و پیاله ٔ شراب . (از ناظم الاطباء). پیاله . (از آنندراج ).
سیرآبهلغتنامه دهخداسیرآبه . [ ب َ / ب ِ ](اِ مرکب ) مثل نهاری پز است در هندوستان که شوربای پخته فروشد. (آنندراج ). || یک نوع نان خورشی است که از ماست و سیر ترتیب دهند. (ناظم الاطباء).
شرابهلغتنامه دهخداشرابه . [ ش َرْ را ب َ / ب ِ ] (اِ) منگوله . علاقه . طره . سچاق . (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 201). دسته ای از ترمه ٔ زرین و یا سیمین و مانند آن که زینت را بر دسته ٔ شمشیر و دوش و کمربند و پرده آویزند. دسته ای
شیرآبهلغتنامه دهخداشیرآبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شیرآب . آب کم . (یادداشت مؤلف ). آبی کم که پس از شستن جامه بار دیگر آنرا بدان آب شویند. || آبی که کمی آب صابون در آن است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیرآب شود.
شیرابهایlaticiferousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یاخته یا بافت یا آوندی که تولیدکننده یا حملکنندۀ شیرابه است
شیرابهایlaticiferousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یاخته یا بافت یا آوندی که تولیدکننده یا حملکنندۀ شیرابه است