سیجانلغتنامه دهخداسیجان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران . دارای 359 تن سکنه . آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات ، سیب ، لبنیات ، عسل . شغل اهالی زراعت ، گله داری و کرباس بافی است . امامزاده ای در قله ٔ ارتفاعات دارد. (از فرهنگ جغرافیائ
سجانلغتنامه دهخداسجان . [ س َج ْ جا ] (ع ص ، اِ) زندان بان . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء). صاحب السجن . (اقرب الموارد). دوستاق بان . دژخیم .
سازلغتنامه دهخداساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازند مثل دف و چنگ و سِتار. (غ