اسکیتزوفرنی = شیزوفرنی (schizophrenia)واژهنامه آزادa long-term mental disorder of a type involving a breakdown in the relation between بیماری پایداری که فکر، احساس، رفتار و اخلاق را به سمت وسوی برداشت های نادرست گرایش دهد، همراه با آن حرکت و رفتار های بدنی را با گفته ها همراه میکند که با راستی زندگانی برابر نیست. خودرا با خیال و موهوم هایی نادرست و
اسکیتزوفرنی = شیزوفرنی (schizophrenia)واژهنامه آزادa long-term mental disorder of a type involving a breakdown in the relation between بیماری پایداری که فکر، احساس، رفتار و اخلاق را به سمت وسوی برداشت های نادرست گرایش دهد، همراه با آن حرکت و رفتار های بدنی را با گفته ها همراه میکند که با راستی زندگانی برابر نیست. خودرا با خیال و موهوم هایی نادرست و
اسکیزوفرنیواژهنامه آزاداین واژه ریشه فارسی ندارد اگر بخواهیم معادل فارسی برای آن بیان کنیم روان گسیخته کلمه مناسبی است. اسکیزوفرنی که گاهی در فارسی به صورت اسکیزوفرنیا یا شیزوفرنی نیز نگاشته میشود نام نوعی بیماری روانی است که شدت آن در حد جنون است. معمولا این بیماران ارتباط گسیخته ای با دنیای اطراف خود دارند.
تنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، چندگونگی، گوناگونی، تعدد، اختلاف، واریته، تغییر پذیری، چندتایی، چندگانگی رنگارنگی، ناهمگنی تفاوت، اختلاف، دگرگونگی، پراکندگی، تفرق، تشتت، تفرقه، تشتت آرا، دودستگی، فرقهگرایی شیزوفرنی، تلون مزاج تبدّل، تبدّل انواع، تکامل جور، نوع بعض، غیر، مغایرت وردیدگی انبوهه غنای فرهنگی، تنوع قومی
جنونفرهنگ فارسی عمید۱. دیوانگی.۲. [مجاز] شیفتگی؛ شیدایی.⟨ جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند.⟨ جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی.⟨ جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا میکند و دائم میخواهد اشیا را بشمارد.<br /
ناخوشی دماغیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، بیماری روانی، آشفتگی شخصیتی، اختلال اعصاب، ناهنجاری (اختلال) روانی، هیستری، ناآرامی درونی، حیرانی، نِورُز، نِوروز، رواننژندی خبط دماغ فوبیا، پارانویا، یادگارخواهی، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی، افسردگی، سرخوردگی وسواس، دودلی، مالیخولیا، ملانکولی، تردید، شبهه، شک، قلق اضطراب، بیتابی،