شوهرلغتنامه دهخداشوهر. [ ش َ / شُو هََ ] (اِ) بَعْل . زوج . (آنندراج ). شوی . جفت . همسر. میره . حلیل . (یادداشت مؤلف ) (مهذب الاسماء). مرد آنگاه که زن گرفته باشد : مرا شوهری بود بازارگان گزیده همی در میان سران . <p class=
شویعرلغتنامه دهخداشویعر. [ ش ُ وَ ع ِ ] (اِخ ) لقب محمدبن حُمْران جُعْفی . || لقب ربیعةبن عثمان کنانی . || لقب هانی بن نوبة شیبانی . (منتهی الارب ).
طنازفرهنگ مترادف و متضاد۱. دلفریب، عشوهساز، افسونگر، دلربا، شیوهگر، عشوهگر، کرشمهگر، لوند ۲. دلنشین، فریبنده، ۳. شوخ، پرناز ۴. طنزگو
فریبندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغفالگر، اغواگر، دسیسهباز، دورو، ریاکار، سالوس، ظاهرنما، فریبکار، گولزن، ماکر، محیل، مزور، مکار، نیرنگباز ۲. جاذب، جذاب، فریبآمیز ۳. افسونگر، جادوگر، دلربا، دلفریب، شیوا، شیوهگر، فتنهگر، فریبا، فریفتار