شی ءفرهنگ فارسی معین(شَ یا ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه که بتوان از آن اعلام و اخبار کرد، چیز. ج . اشیاء. 2 - مجهول (ریاضی ).
اثر شیءtool markواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشان جریان بر بستر گِلی که در نتیجة حمل یک جسم جامد با جریان به وجود میآید و معمولاً قالب آن در قاعدة لایة رویی حفظ میشود
اثر شیءtool markواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشان جریان بر بستر گِلی که در نتیجة حمل یک جسم جامد با جریان به وجود میآید و معمولاً قالب آن در قاعدة لایة رویی حفظ میشود
اثر شیءtool markواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشان جریان بر بستر گِلی که در نتیجة حمل یک جسم جامد با جریان به وجود میآید و معمولاً قالب آن در قاعدة لایة رویی حفظ میشود