لغتنامه دهخدا
ستیخ . [ س ِ ] (ص ) ستیغ. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). هر چیز بلند و راست همچون ستون و قامت مردم . (برهان ). راست و بلند، و با ستیغ مرادف است . (آنندراج ). چیزی راست مانند تیر و نیزه و ستون . (رشیدی ) (اوبهی ). شق . راست . (صحاح الفرس ). امروز سیخ گویند. (مؤلف ) <span class