صمدیتلغتنامه دهخداصمدیت . [ ص َ م َ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) بزرگی و بی نیازی و پاک شدن از عادات حیوانی . (غیاث اللغات ). || خدائی . الوهیت : توفیق اتمام آن از حضرت صمدیت خواهم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 89).ملک صمدیت را چه سود و ز
شمیدتلغتنامه دهخداشمیدت . (اِخ ) اشمیدت . دکتر شمیدت از خاورشناسان است و در سال 33-1931م . به خرج دارالعلوم فیلادلفیا در تپه حصار مشغول حفریات و کاوشهایی شد؛ با این مقصود که شهر صددروازه را کشف کند و در جنوب دامغان در <span cl
منعکسلغتنامه دهخدامنعکس . [ م ُ ع َ ک ِ ] (ع ص ) برگردیده و عکس پذیرفته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برگردیده شده مانند صورت در آیینه و یا در آب و عکس پذیرفته و شکل و صورتی که در آیینه و یا در آب افتاده و برگردیده باشد. (ناظم الاطباء). انعکاس یافته . برگشته (صوت ، نور).- <span class="hl
اتماملغتنامه دهخدااتمام . [ اِ ] (ع مص ) انجام دادن . به پایان رسانیدن . پرداختن . اکمال . تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فرجامانیدن : واﷲ الموفق لاتمام ما فی نیتی بفضله و کرمه . (تاریخ بیهقی ). کسان حاجب بکتکین گفتند که امروز ... شغلی فریضه است .. تا آن اتم
اخی محمدلغتنامه دهخدااخی محمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهستانی . شیخ رکن الدین قدس سره فرموده است که در شب پنجشنبه سی ونهم اربعین در غیبت دیدم که جماعتی مسافران رسیدند و در میان ایشان جوانی بود که حق تعالی را به او نظری از عنایت است . و او را بمن حواله کرده است چون بشهادت آمدم خادم را گفتم ز