ضواحیلغتنامه دهخداضواحی . [ ض َ ] (ع اِ) ج ِ ضاحیة. (منتهی الارب ). ضواحیک ؛ آنچه از تو پیدا باشد در آفتاب مانند دوش و شانه . (منتهی الارب ).- ضواحی الحوض ؛ کرانهای آن . (منتهی الارب ).- ضواحی الرّوم ؛ شهرهای ظاهر روم . (منتهی الارب ).<
اختلافزمان رسیدtime difference of arrival, TDOAواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش موقعیتیابی بر مبنای موقعیتیابی هذلولوی با مشاهدۀ اختلافزمان نشانکهای دریافتی از دو ایستگاه مبنا
دوایةلغتنامه دهخدادوایة. [ دُ ی َ ] (ع اِ) کبودی دندان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
دوائحلغتنامه دهخدادوائح . [ دَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ دائحة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ دائحة، به معنی درخت بلند و بزرگ . (آنندراج ). رجوع به دائحة شود.
دوائیةلغتنامه دهخدادوائیة. [ دَ ئی ی َ ](ع ص نسبی ) دوایی . دارویی . تأنیث دوائی . (یادداشت مؤلف ) : و له [ لخشکنجبین ] رائحة دوائیة.(تذکره ٔ ابن بیطار). رجوع به دارویی و دوایی شود.
دواعیلغتنامه دهخدادواعی . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ داعیة به معنی سببها. اسباب . انگیزه ها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).به معنی خواهشها و باعثهاست . (از آنندراج ) (از غیاث ) : از موجب نفرت و دواعی وحشت استعلام کرد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). دواعی همت و بواعث نهمت ایشان محرک ع