کشتی مردهdead ship, dead, cold ship, dead ship condition, dead condition, cold ship conditionواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن، پیشران اصلی و دیگهای بخار و سایر دستگاههای حرکتی کشتی، بهدلیل نبودِ منبع تغذیه، کار نمیکنند متـ . وضعیت کشتی مرده
نقطۀ مرگ پایینbottom dead centre, BDC, lower dead centre, LDC, inner dead centreواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین نقطۀ قرارگیری پیستون که در آن محور دستهپیستون و محور طولی پیستون همراستا میشوند
درجهـ روزرشدgrowing degree day, degree dayواژههای مصوب فرهنگستانمجموع دماهای بالاتر از صفر پایه (base temperature) در هریک از مراحل رشدونمو گیاه
خط کورdead-end siding, dead-end trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی در ایستگاه راهآهن که از خط اصلی جدا شده و در پایان آن سپر انتهایی نصب شده است
ضیأنلغتنامه دهخداضیأن . [ ض َ ءَ ] (ع ص ) تصحیف ضیأب . (منتهی الارب ). لغتی در ضیأب نه تصحیف آن . (تاج العروس ).
ضیأبلغتنامه دهخداضیأب . [ ض َ ءَ ] (ع ص ) آنکه درامور عظام درآید و در آن تصرّف کند (یا آن تصحیف ضیأن است ). (منتهی الارب ). صاحب تاج العروس گوید: ضیأب ، الذی یقتحم فی الامور. لغةٌ فی الضیأن لا تصحیف .
ضیأپاشالغتنامه دهخداضیأپاشا. (اِخ ) از شعرا و ادبای متأخر عثمانی . اصلش ارضرومی است و در درِ سعادت نشو و نما یافت و زبان و ادبیات شرقی و زبان فرانسه آموخت و در زمان سلطان عبدالعزیزخان روزگاری در زمره ٔ مقربین حضرت پادشاهی درآمد و در دوره ٔ پادشاه زمان سلطان عبدالحمیدخان به رتبه ٔ وزارت رسید وس
ضیأنلغتنامه دهخداضیأن . [ ض َ ءَ ] (ع ص ) تصحیف ضیأب . (منتهی الارب ). لغتی در ضیأب نه تصحیف آن . (تاج العروس ).
ضیاءالدینلغتنامه دهخداضیأالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) میرم (خواجه ...). شاعر. معاصر شاه اسماعیل صفوی . وی در رثاء و تاریخ امیرغیاث الدین محمدبن امیر یوسف از سادات جلیل که به دست امیرخان حاکم هرات کشته شده است این رباعی گفته :چون میر محمد خلف آل عبازین دیر فنا رفت سوی ملک بقاتاریخ شهادتش
غضیالغتنامه دهخداغضیا. [ غ َض ْ ] (ع ص ، اِ) لغتی در غضیاء. (منتهی الارب ).مقصور غضیاء. (اقرب الموارد). رجوع به غضیاء شود.