تودریانلغتنامه دهخداتودریان . [ دَ ] (معرب ، اِ) تثنیه ٔ تودری . یعنی قدومه ٔ سرخ و قدومه ٔ سپید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تودری شود.
تودریونلغتنامه دهخداتودریون . [ دَرْ ] (اِ) به یونانی بیخ گیاهی است که آن را دورس گویند و تخم آن را شوکران خوانند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی ، خزبق . رجوع به برهان و تحفه ٔ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه و اختیارات بدیعی شود.