۱. [جمعِ طامَّة] = طامه
۲. (تصوف) اوراد و کرامات سالکان.
۳. (تصوف) سخنان بیاصل و پریشان برخی صوفیان: ◻︎ به صدق و ارادت میان بسته دار/ ز طامات و دعوی زبان بسته دار (سعدی۱: ۵۵).
۱. شطح، کفرگویی، کفریات
۲. پریشانگویی، سخنان ادعاآمیز
۳. گزافه، اراجیف، گفتار بیهوده
۴. حادثه عظیم
۵. بلایا، سوانح