کبریلغتنامه دهخداکبری . [ ک ُ را ] (اِخ ) (مخفف طامةالکبری ) لقب شیخ نجم الدین ابوالجناب احمدبن عمربن محمدبن عبداﷲ صوفی خیوه ای خوارزمی است و کبرویه یا کبراویه بدو منسوبند. رجوع به شیخ نجم الدین کبری شود.
ابوالجنابلغتنامه دهخداابوالجناب . [ اَ بُل ْ ج َن ْ نا ] (اِخ ) شیخ نجم الدین طامّةالکبری . احمدبن عمربن محمدبن عبداﷲ صوفی خیوقی خوارزمی . مولد او به سال 540 هَ . ق . در خوارزم . و گویند کنیت ابوالجناب را رسول صلوات اﷲعلیه در خواب بدو داد. و گاهی او را شیخ نجم الد
نجم الدین کبریلغتنامه دهخدانجم الدین کبری . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ک ُ را ] (اِخ ) احمدبن عمربن محمد خیوقی خوارزمی ، مکنی به ابوالجناب و ملقب به نجم الدین و طامةالکبری و معروف به شیخ نجم الدین کبری . مؤسس سلسله ٔ کبرویه . از مشاهیر عرفا و اکابر صوفیان قرن ششم و هفتم هجری است نجم الدین رازی و مجدالدین بغداد
رستاخیزلغتنامه دهخدارستاخیز. [ رَ ] (اِ مرکب ) (از: رستا، رسته ، مُرده + خیز) رستخیز. برخاستن مردگان . بعث . (فرهنگ فارسی معین ). روز قیامت و محشر. (ناظم الاطباء). قیامت را گویند که محشر باشد. (برهان ) (از شعوری ج 2 ص 23). قیامت