25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
طباب
طبابات
طبابة
طبابت کردن
طبابت قلابی
طبابت کردن
طبابت کردن
مطب
تطبب
به طبابت پرداختن
جستوجوی متن
تطبب
فرهنگ فارسی عمید
طبابت کردن.
مطب
فرهنگ فارسی عمید
جای طبابت کردن؛ درمانگاه.
doctored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دکتر، طبابت کردن، درجه دکتری دادن به
doctoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دکتر، طبابت کردن، درجه دکتری دادن به
پزشکی
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. طبابت ۲. طبی
بیشتر
۱۲۵ واژه در متن