طباشیرلغتنامه دهخداطباشیر. [ طَ ] (معرب ، اِ) تباشیر. دوائی است که از جوف نی هندی بهم رسد. یا آن خاکستر بیخ نی است . و فلوس طباشیر که در شکم نی میباشد مدور است مانند درهم . و گویند چون نی از شدت باریکی بر دیگری بهم میخورد، از آنجا آتش برآید، و در نیستان افتد، طباشیر بندهای نی است که از خاکستر آ
تباشرلغتنامه دهخداتباشر. [ ت َ ش ُ ] (ع مص ) مژده دادن یکدیگر را. (از اقرب الموارد) (از دهار) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (از زوزنی ) (آنندراج ). مژده دادن و بشارت دادن مر یکدیگر را. (ناظم الاطباء).
تباشیرلغتنامه دهخداتباشیر. [ ت َ ] (اِ) چیزی باشد سفید که از میان نی هندی که بابانس و بنبو گویند برآید. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). چیزی باشد سفیدرنگ مانند استخوان سوخته و آنرا از درون نی هندی برمی آورند که بنبو باشد. (برهان ). نام داروی سردمزاج که آنرا بهندی بنسلوخیا گویند. (شرفنامه ٔ من
تباشیرلغتنامه دهخداتباشیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تبشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مژده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بشری . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و آنرا نظیر نباشد جز تعاشیب الارض و تعاجیب الدهر و تفاطیرالنبات . (از اقرب الموارد). بشارت .(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ||
تباصرلغتنامه دهخداتباصر. [ ت َ ص ُ ] (ع مص ) دیدن بعض ایشان مر بعض را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).