ترجمه مقاله

طبع

tab'

۱. خوی؛ سرشت؛ نهاد.
۲. استعداد؛ توانایی.
۳. (اسم مصدر) چاپ کردن؛ چاپ.
۴. (طب قدیم) مزاج.
۵. [قدیمی] هریک از عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک، و هوا).
⟨ طبع روان: طبع و ذوقی که آسان و بی‌تکلف شعر بگوید.

۱. چاپ، نشر
۲. خو، سرشت، شیمه، منش، نهاد
۳. ذوق، قریحه، شاعری
۴. تمایل، گرایش، رغبت، میل
۵. قریحه، استعداد
۶. طبیعت، مزاج
۷. ذائقه
۸. رغبت، میل
۹. هریک از چهار عنصر اصلی
۱۰. هریک از چهارخلط اصلی، اخلاط چهارگانه
۱۱. سلیقه، پسند،

سرشت، منش، چاپ

ترجمه مقاله