طبعپسندلغتنامه دهخداطبعپسند. [ طَ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) آنچه بر وفق رغبت و میل باشد. دلخواه . موافق طبیعت : زیر جنگی خرام شاه افکندبا دگر چیزهای طبعپسند.نظامی .
پسندلغتنامه دهخداپسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرخم ) مخفف پسندیده . مقبول . پذیرفته . قبول کرده . (برهان قاطع). خوش آمد. مطبوع . مرضی ّ. خوش آیند : پسند بزرگان فرّخ نژادندارد جهان چون تو شاهی بیاد. فردوسی .پسند من آن است کو را پسند.