طراقافرهنگ فارسی عمید= طراق⟨ طراقاطراق: [قدیمی] آوازها و صداهای پیدرپی: ◻︎ چو خورشید سر برزند زین نطاق / برآید ز دریا طراقاطراق (نظامی۶: ۱۱۳۰).
تراکیالغتنامه دهخداتراکیا. [ ] (اِخ ) تراس . تراکی . تراکیه . ثراقیه .از کشورهای قدیمی ناحیه ٔ بالکان و درقسمت جنوب شرقی بالکان واقع است ، و در آغاز حدود شمالی آن به طوفه منتهی میشد ولی بعد سلسله ٔجبال بالکان حدود آن شناخته شد. سرزمینی که در شمال تراکیا، روبروی صربستان قرار داشت «مسیا» نامی
طراقایلغتنامه دهخداطراقای . [ ] (اِخ ) پنجمین پسر از پسران هلاکوخان ،و مادر او یورقچین و قما بود. (حبیب السیر چ خیام ). اقبال در تاریخ مغول این اسم را طرغای ضبط کرده و گوید: در سال 695 هَ . ق . قریب ده هزار نفر از مغول از طایفه ٔ اویرات به ریاست طرغای از خوف غا
تروکاژفرهنگ فارسی عمیدوسایل و ترفندهایی در فیلمبرداری سینما که برای نشان دادن وقایع یا مناظری که مجسم ساختن آنها بهطور طبیعی ممکن نیست انجام میشود.
طراقاطراقلغتنامه دهخداطراقاطراق . [ طَ طَ ] (اِ صوت مرکب ) آوازها و صداهای پی در پی را گویند : چو خورشید سر برزندزین نطاق برآید ز دریا طراقاطراق . نظامی .طراقاطراق گران سنگهاهمی رفت هر سو بفرسنگها.هاتفی (از شعو
طراقایلغتنامه دهخداطراقای . [ ] (اِخ ) پنجمین پسر از پسران هلاکوخان ،و مادر او یورقچین و قما بود. (حبیب السیر چ خیام ). اقبال در تاریخ مغول این اسم را طرغای ضبط کرده و گوید: در سال 695 هَ . ق . قریب ده هزار نفر از مغول از طایفه ٔ اویرات به ریاست طرغای از خوف غا
مطارقةلغتنامه دهخدامطارقة. [ م ُ رَ ق َ ] (ع مص ) تو برتو دوختن و جامه بر هم پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). جامه بر یکدیگر دوختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طارق بین ثوبین ؛ اذا طابق بینها. (منتهی الارب ). طارق بین ثوبین ؛ لبس احدهما علی الاَّخر. (اقرب الموارد). طارق بین ثوبین مطارقة و طراقاً؛
طراقاطراقلغتنامه دهخداطراقاطراق . [ طَ طَ ] (اِ صوت مرکب ) آوازها و صداهای پی در پی را گویند : چو خورشید سر برزندزین نطاق برآید ز دریا طراقاطراق . نظامی .طراقاطراق گران سنگهاهمی رفت هر سو بفرسنگها.هاتفی (از شعو
طراقایلغتنامه دهخداطراقای . [ ] (اِخ ) پنجمین پسر از پسران هلاکوخان ،و مادر او یورقچین و قما بود. (حبیب السیر چ خیام ). اقبال در تاریخ مغول این اسم را طرغای ضبط کرده و گوید: در سال 695 هَ . ق . قریب ده هزار نفر از مغول از طایفه ٔ اویرات به ریاست طرغای از خوف غا