طغرانویسفرهنگ فارسی عمیدنویسندۀ طغرا؛ طغراکش؛ کسی که کار نگاشتن طغرا بر سر نامهها و فرمانها بر عهدۀ او بوده: ◻︎ مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز / طغرانویس ابروی مشکینمثال تو (حافظ: ۸۱۶).
طغرانویسلغتنامه دهخداطغرانویس . [ طُ ن ِ ] (نف مرکب ) طغراکش . طغرائی : مطبوع تر ز نقش تو صورت نبست بازطغرانویس ابروی همچون هلال تو.حافظ.
ابن خلدونلغتنامه دهخداابن خلدون . [ اِ ن ُ خ َ ] (اِخ ) ابوزید عبدالرحمن بن محمدبن محمدبن حسن حضرمی یمنی . شاید از ابناء. یکی از بزرگان و مشاهیر حکماء مورخین . خلدون جد اعلای او از مردم حضرموت بوده و باندلس هجرت کرده بود و در شهر قرمونه و اشبیلیه عده ای از مردم این خاندان از اعیان رجال و کبارعلما
طغرائیلغتنامه دهخداطغرائی . [ طُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: حسین بن علی بن محمدبن عبدالصمد الاستاد، مؤیدالدین ، ابواسماعیل الاصبهانی ، المعروف بالطغرائی . کلمه ٔ طغرائی منسوب به کسی است که شغل و منصب او نوشتن طغرا و القاب ملوک و امرا بر فرامین و مناشیر باشد. و هی الطرة التی تکتب فی اعلی المناشیر فوق