طفوليدیکشنری عربی به فارسیطفل مانند , کودک مانند , پسر مانند , بچگانه , ابتدايي , بچگي , مربوط بدوران کودکي
دهانۀ بارگیریtapholeواژههای مصوب فرهنگستانمجرای تخلیۀ فلز مذاب از کورۀ بلند یا کورۀ کوپُل (cupola furnace) که در جلوی کوره، نزدیک کف بوته قرار دارد و با گِل مسدود میشود
تفالیلغتنامه دهخداتفالی . [ ت َ ] (ع مص ) شپش جستن خواستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تفؤللغتنامه دهخداتفؤل . [ ت َ ف َءْ ءُ ] (ع مص ) فال گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلاف تطیر. (از اقرب الموارد). فال نیک گرفتن و این مقابل تطیر است و با لفظ کردن به صله ٔ بر مستعمل . (آنندراج ). فال نیک زدن . و شگون نیک گرفتن . (غیاث اللغات ). رجوع به تفاؤل شود.
طفولیتلغتنامه دهخداطفولیت . [ طُ لی ی َ ] (ع اِمص ) کودکی . بچگی . صباوت . خردسالی . صبا : از عصر طفولیت به زمان شباب رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 397). او در سن طفولیت ... موسم ضعف رای و نقصان رشد بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <span class