ترجمه مقاله

طمع

tama'

۱. زیاده‌خواهی؛ حرص؛ آز: ◻︎ مکن دزدی و چیز دزدان مخواه / تن از طمع مفکن به ‌زندان و چاه (اسدی: ۲۰۲).
٢. امید؛ آرزو؛ توقع؛ چشم‌داشت.
⟨ طمع ‌برداشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] قطع امید کردن.
⟨ طمع بردن: (مصدر لازم) = ⟨ طمع کردن
⟨ طمع بریدن: (مصدر لازم) = ⟨ طمع برداشتن
⟨ طمع بستن: (مصدر لازم) [قدیمی] به‌ طمع افتادن. = ⟨ طمع کردن
⟨ طمعِ خام: توقع بی‌جا؛ آرزوی باطل؛ خواهش چیزی که ممکن نباشد: ◻︎ طمع خام بین که قصهٴ فاش / از رقیبان نهفتنم هوس‌است (حافظ: ۱۰۳).
⟨ طمع دربستن: (مصدر لازم) = ⟨ طمع کردن
⟨ طمع داشتن: (مصدر لازم)
۱. آزمند بودن؛ حریص بودن.
۲. توقع ‌داشتن.
⟨ طمع کردن: (مصدر لازم)
۱. حرص ورزیدن؛ زیاده‌خواهی.
۲. (مصدر متعدی) توقع داشتن؛ انتظار داشتن.
⟨ طمع ‌گسستن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] طمع بریدن؛ قطع امید کردن؛ ترک آز کردن: ◻︎ طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی / طمع بگسل و هرچه خواهی بگوی (سعدی۱: ۵۳).

۱. آز، افزونطلبی، زیادهخواهی، حرص، شره، ولع
۲. ناکسی،
۳. امید، چشمداشت، انتظار، توقع، بیوس

آز

ترجمه مقاله