طولیلغتنامه دهخداطولی . [ لا] (ع ن تف ) تأنیث اطول . زن درازتر. ج ، طُوَل . (منتهی الارب ). || (اِمص ) حالت و مرتبه ٔ بلند.
رابطۀ تالی ـ فیشرTully-Fisher relationواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای ناشی از همبستگی بین پهنای خط 21 سانتیمتری هیدروژن و قدر مطلق (absolute magnitude) کهکشانهای مارپیچی
توالی طولیlongitudinal sequenceواژههای مصوب فرهنگستانترتیبی که در آن گذرهای جوش یک جوش پیوسته در طول ایجاد میکنند
ژتولیلغتنامه دهخداژتولی . [ ژِ ] (اِخ ) نام سرزمینی مسکن قوم ژِتول به افریقا در جنوب اقیانوس اطلس بروزگار قدیم .
تولیلغتنامه دهخداتولی . (اِخ ) دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان ارومیّه واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تولیلغتنامه دهخداتولی . (اِ) به زبان مغولی به معنی آینه است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تولی (اِخ ) شود.
طولیابلغتنامه دهخداطولیاب . [ طول ْ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از طراز که در تعیین بلندی وپستی و همواری و ناهمواری زمین و دیوار بکار رود.
طولیدونلغتنامه دهخداطولیدون . (معرب ، اِ) عنب الثعلب است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ). به یونانی دوائیست که بفارسی روباه تربک و بعربی عنب الثعلب خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
طولیطونلغتنامه دهخداطولیطون . (معرب ، اِ) قنطوریون صغیر است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
اصول طولیلغتنامه دهخدااصول طولی . [ اُ ل ِ طو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول حکمت اشراق ، از اصطلاحات مربوطبه قواهر کلی طولی و عرضی و ازلیت و ابدیت زمان است . شیخ اشراق آرد: در قواهر اصولی طولی اندک وسایط شعاعی و جوهریست که امهات اند و اصولی عرضی است از اشعه وساطی دارای طبقات . (از حکمت اشراق
طولیابلغتنامه دهخداطولیاب . [ طول ْ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از طراز که در تعیین بلندی وپستی و همواری و ناهمواری زمین و دیوار بکار رود.
طولیدونلغتنامه دهخداطولیدون . (معرب ، اِ) عنب الثعلب است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ). به یونانی دوائیست که بفارسی روباه تربک و بعربی عنب الثعلب خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
طولیطونلغتنامه دهخداطولیطون . (معرب ، اِ) قنطوریون صغیر است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
آناطولیلغتنامه دهخداآناطولی . [ طُ ] (اِخ ) (از یونانی آناطل ، برآمدن آفتاب ) آسیای صغیر. آسیةالصغری .
اصول طولیلغتنامه دهخدااصول طولی . [ اُ ل ِ طو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول حکمت اشراق ، از اصطلاحات مربوطبه قواهر کلی طولی و عرضی و ازلیت و ابدیت زمان است . شیخ اشراق آرد: در قواهر اصولی طولی اندک وسایط شعاعی و جوهریست که امهات اند و اصولی عرضی است از اشعه وساطی دارای طبقات . (از حکمت اشراق
اناطولیلغتنامه دهخدااناطولی . [ اَ] (اِخ ) آناطولی (معرب از یونانی به معنی مطلع آفتاب ). شبه جزیره ایست در آسیای صغیر. || بطور کلی به آسیای صغیر نیز اطلاق میشود. (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ، ذیل آناطولی ).
طبقه ٔ طولیلغتنامه دهخداطبقه ٔ طولی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از طبقات عالم مثال است . رجوع به طبقات عالم مثال و حکمت اشراق چ هَ . کربن ص 145 شود.