طیورلغتنامه دهخداطیور. [ طَی ْ یو ] (ع ص ) تیزرو. || چالاک . یقال : هو طیورٌ فیورٌ؛ ای حدیدٌ سریعالفیئة. (منتهی الارب ). ای سریعالتحول من امر الی آخر. (قُطر المحیط).
طیورلغتنامه دهخداطیور. [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طیر. پرندگان . مرغان . جج ِ طائر : الا آنک او را باد و دیو و پری و وحوش و طیور در فرمان بود و مرا نیست . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).بدام زلف تو گه آدمی و گاه ملک گهی وحوش گرفتار و گه طیورانند.حکیم حاذق (
برج خنککن ترwet cooling tower, evaporative cooling towerواژههای مصوب فرهنگستانبرجی که آب را با ریزافشانی و تبخیر براثر تماس مستقیم با جریان هوا خنک میکند
تایر چهارفصلall-season tyre/ all season tyerواژههای مصوب فرهنگستانتایری با رویۀ بادوام و قدرت کشانش مناسب در جادههای خیس و خشک که حرکتی نرم و بیصدا دارد
گشت عمومیpublic tour, retail tour, scheduled tour, per-capita tour, individual tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی برای عموم که در آن فرد بلیت خود را شخصاً تهیه میکند
گشت گروهیpre-formed tour, pre-formed group tour, charter tour, group tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که اعضای آن با هم پیوندهای مشترک دارند و فردی از بین آنها بهعنوان سرگروه مسئولیت کارها را بر عهده دارد
طیوریلغتنامه دهخداطیوری . [ طُ ری ی ] (ع ص نسبی ) مرغ فروش . (مهذب الاسماء). بائع الطیر. (قطر المحیط).
امل طیورلغتنامه دهخداامل طیور. [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان اهواز با طول جغرافیایی 48 درجه و 47 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 31 درجه و 38 دقیقه . (از فرهنگ آبادیهای
طیور سدرهلغتنامه دهخداطیور سدره . [ طُ رِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
طیور سدرهلغتنامه دهخداطیور سدره . [ طُ رِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
طیوریلغتنامه دهخداطیوری . [ طُ ری ی ] (ع ص نسبی ) مرغ فروش . (مهذب الاسماء). بائع الطیر. (قطر المحیط).
خیرالطیورلغتنامه دهخداخیرالطیور. [ خ َ رُطْ طُ ] (ع اِ مرکب ) بهترین پرندگان . کنایه از پرنده ٔ خوش قدم و خوش فال است : ای کف تو جان جود رای تو صبح وجودبخت تو خیرالطیور خصم تو شرالدواب . خاقانی .بر قصر عقل نام تو خیرالطیور گشت در تی
زبل الطیورلغتنامه دهخدازبل الطیور. [ زِ لُطْ طُ ] (ع اِ مرکب ) از اقسام زبل (کود) زرق دجاج است . (دائرة المعارف بستانی ). و هم در این کتاب ذیل زرق الطیور آمده : فضله ٔ پرندگان را برای اصلاح و تقویت زراعت بکار میبرند و دارای اثری بیشتر از مدفوع حیوانات چرنده است ، زیرا تغذیه ٔ پرندگان از حبوب و حشرا
دیو ام الطیورلغتنامه دهخدادیو ام الطیور. [ وِ اُم ْ مُطْ طُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آب (بلوک شعیبیه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز در 38 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 7 هزارگزی خاور ایستگاه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="h