ظاهرپرستلغتنامه دهخداظاهرپرست . [ هَِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) ظاهربین : زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست .حافظ.
پرستلغتنامه دهخداپرست . [ پ َ رَ ] (نف ) پرستنده و پرستار باشد و شخصی را نیز گویند که در وهم و پندار خود یعنی در فکر وخیال خود مانده باشد. (برهان ). برای کلمات مرکبه ٔ باپرست ذیل رجوع به ردیف و رده ٔ همین کلمات شود: بت پرست . آتش پرست . می پرست . خداپرست . پول پرست . دینارپرست . کعبه پرست . ع