عائدةلغتنامه دهخداعائدة. [ ءِ دَ ] (ع ص ) مؤنث عائد. (منتهی الارب ) : در عبادت رفتن تو فائده فائده ٔ آن باز با توعاده . مولوی .ورجوع به عائد شود. || (اِمص ) نیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مهربانی . (منتهی الارب ). || عطا. بخش
حادةلغتنامه دهخداحادة. [ حادْ دَ ] (ع ص ) تأنیث حاد. تند. تیز. || رائحه ٔ حادّه ، ای ذکیة؛ بوئی تند. بوئی تیز. || سواره . (طب ّ). || مقابل مزمنه . (در بیماری ) .- زاویه ٔ حادّة ؛ زاویه ٔ تنگ تر از قائمة و منفرجة (هندسه ). رجوع به حادّ و زاویه شود .
حایضةلغتنامه دهخداحایضة. [ ی ِ ض َ ] (ع ص ) آنکه او را حیض افتاده باشد. حایض . (منتهی الارب ) (صراح ).
عودلغتنامه دهخداعود. [ ع ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عائد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عائد شود. || ج ِ عائدة. (اقرب الموارد). رجوع به عائدة شود.
عوایدفرهنگ فارسی معین(عَ یِ) [ ع . عوائد ] (اِ.) جِ عائده ؛ 1 - در - آمدها، مداخل . 2 - فواید، منافع .