لغتنامه دهخدا
حجاج عابد. [ ح َج ْ جا ج ِ ب ِ ] (اِخ ) محمدبن صالح تمیمی آرد: ابوعبداﷲاذان گوی مسجد بنی جدار گفت : جوانی بهمسایگی من آمد،هرگاه که اذان نماز و اقامه میگفتم چنان بود که گوئی بر پشت گردن من است و آنگاه که نماز میگزاشتم وی نیز نماز میگزاشت . آنگاه نعلین میپوشید و بخانه ٔ خود در