لغتنامه دهخدا
عبدیة. [ ع َ دی ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث عبدی . (اقرب الموارد). || (ع اِمص ) طاعت چنانکه کلمه ٔ عبودیت است . (اقرب الموارد). تقول هو بیّن العبدیة. (اقرب الموارد)؛ یعنی طاعت او آشکار است . || (ص نسبی ) الدراهم العبدیة؛ درهمها بود که از درهمهائی که پس از آن ساختند فاضل تر و راجح ت