عتابیلغتنامه دهخداعتابی . [ ع َت ْ تا ] (اِخ ) لقب ابوالعتاهیه است . رجوع به ابوالعتاهیه و محمدابوعبداﷲ شود.
عتابیلغتنامه دهخداعتابی . [ ع ُ ](ص نسبی ، اِ) قسمی از خارا که جامه ای معروف است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خارایی موجدار منسوب به محله ای از بغداد. (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 202). و در این بیت منوچهری به تشدید تاء آمده است : یا
عتابیفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع . ] (ص نسب .) نوعی پارچة موجدار و رنگارنگ شبیه اطلس که در عتابیه بغداد بافته می شد.
خر عتابیلغتنامه دهخداخر عتابی . [ خ َ رِ ع َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمار زرد. زرد. زَبیرة . حمارمخطّط. (قفطی ). || در آنندراج آمده : الاغی بوده که مردی عتاب نام مخترع خارای مخطط پیوسته آن خاراها را بر آن بار کردی و بجاهای بردی : ابلهی صد عتابی و دیباگر بپو
خارای عتابیلغتنامه دهخداخارای عتابی . [ ع َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از بافته ٔ ابریشمی مخطط باشد منسوب بعتاب نام بافنده ٔ آن : جیب من بر صدره ٔ خاراعتابی شد ز اشک کوه خارا زیر عطف دامن خارای من .خاقانی .
کاتب عتابیلغتنامه دهخداکاتب عتابی . [ ت ِ ب ِ ع َت ْ تا ] (اِخ ) محمدبن علی بن ابراهیم زبرج مکنی به ابومنصور و معروف به عتابی ادیب نحوی لغوی از مشاهیر نحویین بود و فنون ادبیه رااز شریف ابوالسعادات هبةاﷲ ابن الشجری و ابومنصور موهوب ابن الجوالیقی و دیگر اکابر وقت اخذ کرد و احادیث بسیاری از مشایخ وقت
خر عتابیلغتنامه دهخداخر عتابی . [ خ َ رِ ع َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمار زرد. زرد. زَبیرة . حمارمخطّط. (قفطی ). || در آنندراج آمده : الاغی بوده که مردی عتاب نام مخترع خارای مخطط پیوسته آن خاراها را بر آن بار کردی و بجاهای بردی : ابلهی صد عتابی و دیباگر بپو
خارای عتابیلغتنامه دهخداخارای عتابی . [ ع َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از بافته ٔ ابریشمی مخطط باشد منسوب بعتاب نام بافنده ٔ آن : جیب من بر صدره ٔ خاراعتابی شد ز اشک کوه خارا زیر عطف دامن خارای من .خاقانی .
کاتب عتابیلغتنامه دهخداکاتب عتابی . [ ت ِ ب ِ ع َت ْ تا ] (اِخ ) محمدبن علی بن ابراهیم زبرج مکنی به ابومنصور و معروف به عتابی ادیب نحوی لغوی از مشاهیر نحویین بود و فنون ادبیه رااز شریف ابوالسعادات هبةاﷲ ابن الشجری و ابومنصور موهوب ابن الجوالیقی و دیگر اکابر وقت اخذ کرد و احادیث بسیاری از مشایخ وقت
ابونصرلغتنامه دهخداابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن محمد عتابی . رجوع به احمد... و رجوع به عتابی شود.
زیبرهلغتنامه دهخدازیبره . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ) عتابی . خر عتابی . زرد. حمار زرد. حمار مخطط. رجوع به خر عتابی شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ابوالعباسلغتنامه دهخداابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با] (اِخ ) احمدبن محمد عتابی . رجوع به احمد... شود.
ابوالعباسلغتنامه دهخداابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن محمد اصبحی عتابی . رجوع به احمد... شود.
خر عتابیلغتنامه دهخداخر عتابی . [ خ َ رِ ع َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمار زرد. زرد. زَبیرة . حمارمخطّط. (قفطی ). || در آنندراج آمده : الاغی بوده که مردی عتاب نام مخترع خارای مخطط پیوسته آن خاراها را بر آن بار کردی و بجاهای بردی : ابلهی صد عتابی و دیباگر بپو
خارای عتابیلغتنامه دهخداخارای عتابی . [ ع َت ْ تا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از بافته ٔ ابریشمی مخطط باشد منسوب بعتاب نام بافنده ٔ آن : جیب من بر صدره ٔ خاراعتابی شد ز اشک کوه خارا زیر عطف دامن خارای من .خاقانی .
کاتب عتابیلغتنامه دهخداکاتب عتابی . [ ت ِ ب ِ ع َت ْ تا ] (اِخ ) محمدبن علی بن ابراهیم زبرج مکنی به ابومنصور و معروف به عتابی ادیب نحوی لغوی از مشاهیر نحویین بود و فنون ادبیه رااز شریف ابوالسعادات هبةاﷲ ابن الشجری و ابومنصور موهوب ابن الجوالیقی و دیگر اکابر وقت اخذ کرد و احادیث بسیاری از مشایخ وقت