عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع ُدْ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عدوان . || تجاوزکارانه .- تصرف عدوانی ؛ نوعی از غصب است . درفقه در مبحث غصب گفته اند تصرف مال غیر باشد عدواناً. در آئین دادرسی مدنی ص 221 آمده است آرد: در هر مورد کسی ک
عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) در رجال لقب ثقیف بن عمرو و سمرةبن ربیعة و جز آنهاست و نسبت آن به بنی محجربن عیاذبن یشکربن عدوان است . (ریحانة الادب ص 693).
عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) عبدالعظیم مکنی به ابن ابی الاصبع. رجوع به ابن ابی الاصبع و نیز ریحانة الادب شود.
عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) یحیی بن یعمر دمشقی عدوانی مکنی به ابوسلیمان . از مشاهیر نحویان بود. از فقه و حدیث و قرائت و لغات اطلاعی داشت . مردی فصیح و بلیغ و عالم به علم ادب بود. نحو را از ابوأسود دوئلی آموخت و حدیث را از عبداﷲبن عباس وعبداﷲبن عمر و جز آنها فرا گرفت . مردی شیع
عماره ٔ عدوانیلغتنامه دهخداعماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . «ابن حجر» وی را از صحابیانی دانسته است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشدند. وگوید که وی کاهن بود و در حدود دویست و پنجاه سال عمر کرد و تا خلافت خلیفه ٔ دوم در قید حیات بود. ابن حجر ابیاتی به وی نسبت داده است .
حیذوانلغتنامه دهخداحیذوان . [ ح َ ذُ ] (ع اِ) مرغی است و آنرا ساق جز نیز گویند. (منتهی الارب ) قمری نر.
ادونیلغتنامه دهخداادونی . [ ] (اِخ ) (صدق خداوند) لقب یکی از سلاطین اموری اورشلیم . وی با چهار پادشاه دیگر بر ضد یوشع همداستان شده جنگ عظیمی در جبعون کردند و خداوند بطور اعجاز آنروز را طولانی فرمود و محض انهزام سپاه دشمن طوفان و تگرگ شدیدی فروفرستاد آن پنج پادشاه هزیمت یافته در مغاره ای که قری
عماره ٔ عدوانیلغتنامه دهخداعماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . «ابن حجر» وی را از صحابیانی دانسته است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشدند. وگوید که وی کاهن بود و در حدود دویست و پنجاه سال عمر کرد و تا خلافت خلیفه ٔ دوم در قید حیات بود. ابن حجر ابیاتی به وی نسبت داده است .
عمارةلغتنامه دهخداعمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . از صحابیان بود. رجوع به عماره ٔ عدوانی (ابن عوف ...) شود.
عماره ٔ عدوانیلغتنامه دهخداعماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . «ابن حجر» وی را از صحابیانی دانسته است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشدند. وگوید که وی کاهن بود و در حدود دویست و پنجاه سال عمر کرد و تا خلافت خلیفه ٔ دوم در قید حیات بود. ابن حجر ابیاتی به وی نسبت داده است .