لغتنامه دهخدا
عرجنة. [ ع َ ج َ ن َ ] (ع مص ) نگار کردن جامه را به نگار عرجون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازلسان العرب ). صورتهای عرجون در جامه تصویر کردن . (از اقرب الموارد). || زدن کسی را به عرجون .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آلودن و طلا نمودن به خون یا به زعفران یا خ